Masouleh Laughs With Khosrow / ماسوله با خسرو می خندد
2013 / 1392
Khosrow, eighty years old, has a daily routine where he takes his sick and elderly wife, along with her hand-knitted sock frames, to the lamppost outside their home four times a day and then brings her back inside. He spends his days wandering around the village, engaging in lighthearted conversations with the men and occasionally the women. At the end of each day, Khosrow's wife waits for him by the lamppost.
خسرو، هشتاد سال دارد. طى روز، چهار بار ، همسر بيمار و سالخورده اش را همراه داربست هاى جوراب هاى دستبافته، به پاى تير چراغ بيرون خانه مى آورد و دوباره به خانه بازمى گرداند. او روزمرگى اش رابا گردش درآبادى و گفت و شنيد شوخ طبعانه با مردان و گاه زنان آبادى سپرى مى كند. در پايان هر روز، همسر خسرو ، كنار تير چراغ، انتظارش را مى كشد.